شاخص موفقیت در مدیریت منابع انسانی
دربند واژگان نباشیم.
عناوین «نیروهای انسانی»، «منابع انسانی» یا «سرمایه های انسانی»، هیچ تفاوتی با هم ندارند.این ها عناوین مختلفی هستند که به یک «واقعیت ثابت» اطلاق می شوند.
موضوع مهم تری وجود دارد:
کارمند ما باید از اینکه کارمند ما و سازمان ماست راضی باشد و لذت ببرد.
برای سنجش این مهم، شاخص های مختلفی وجود دارد؛ شاخصی که من به دنبال سال ها کار در رده های مختلف سازمان و سال ها بررسی و تحلیل سازمان ها به آن رسیده ام، شاخصی بسیار کاربردی و تقریبا همه شمول است.
شاخص من این است:
وقتی در سازمان شاهد این باشیم که دغدغه ی اصلی کارکنان، سازمان و اهداف و منافع آن است و دغدغه ی اصلی سازمان، کارکنان و رضایت و علاقمندی آنان، یعنی به نقطه ای قابل دفاع و موفقیت آمیز در «مدیریت منابع انسانی» دست یافته ایم.
این که آن ها را با کدام واژه مورد خطاب قرار دهیم واقعا اهمیتی ندارد.
پی نوشت:
تجربه ی سال ها فعالیت من در سازمان هایی با انواع مختلف و گوناگون مالکیت و مدیریت برایم روشن ساخته که حتی برخی از قوی ترین مدیران ما هم در بحث «مدیریت منابع انسانی» با ایرادات و ضعف های متعدد مواجه هستند.
درد دل هایم را اینجا و برای دوستانم که می توانم بنویسم. پس می نویسم.