روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

فارغ التحصیل دکترای مدیریت بازرگانی (بازاریابی) از دانشگاه آزاد اسلامی هستم.

از اول مهر 1395 وبلاگ نویسی می کنم؛ این وبلاگ را تیر 1396 راه اندازی کرده ام.

از مدیریت می نویسم و بازاریابی و فروش. موضوعات دیگر را هم از دید مدیریت تحلیل می کنم.

نظرات دوستانم نواقص مرا برطرف خواهند کرد.

آخرین نظرات

بازنشستگان، قانون، تبصره

شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۵۸ ب.ظ

یکی از معضلات شناخته شده در حوزه ی «قانون» و «قانون گزاری» در کشور ما، «اجرای قانون» است.

 

آن لطیفه ی دوران کودکی ما (دهه ی پنجاه و شصت) را یادتان هست؟

پسره داشت به دوستش فخر می فروخت که: پدر من آدم مهمیه. کارش قانون گزاریه.

دوستش گفت: پدر من آدم مهم تریه. 

پرسید: کارش چیه؟

گفت: 5 هزار تومن می ده به مامور، قانون رو نقض می کنه. 

 

*******

 

ولی واقعا معضل بزرگتر در کشور ما، که پیش از معضل اجرا خودش را نشان می دهد، وجود تبصره برای قانون است.

 

قانونی وضع می شود، بعد تبصره ای گذاشته می شود که استثناء و مفری است برای کسانی که قرار است قانون شامل حال شان نشود.

 

قسمت تلخ و قابل توجه ماجرا این است که معمولا تبصره را هم خود قانون نویس وضع می کند و متاسفانه این تبصره معمولا خود قانون گزاران یا منسوبین و وابستگان شان را استثناء می کند.

 

یک نمونه  از تبصره های اخیر مجلس مربوط به «قانون منع به کارگیری بازنشستگان» در دستگاه هاست.

 

مثل بقیه ی قوانین، در این مورد هم چند روز پس از تصویب قانون، تبصره ای وضع شد که عده ای را در بعضی از جایگاه ها از شمول قانون خارج کرده بود.

 

در جایگاه هایی که خیلی به خود قانونگزاران نزدیک بود.

 

اما اجازه بدهید یک نکته ی دیگر را هم عرض کنم:

 

این قانون همین الان هم  در دستگاه های دولتی - دستگاه های با تفکر دولتی فارغ از نوع مالکیت سهام - به این شکل اجرا می شود که بازنشستگانی که به تشخیص مدیران ارشد حیف است بیکار بمانند، به عنوان «معاون مدیر عامل» یا «مشاور مدیرعامل» یا «قائم مقام»  و ... به کار گرفته می شوند و هر کدام ناظر بر فعالیت چند واحد از سازمان هستند.

 

طبیعی است که به خاطر رابطه ای که اینها با مدیریت ارشد سازمان دارند - و همین رابطه موجب وضع استثناء شده -  مدیران همه ی واحدهای زیر نظر آنها مجبورند بر اساس تشخیص آنها کار کنند و تصمیم بگیرند و برنامه ریزی کنند.

 

نتیجه در بهترین حالت این خواهد بود که همان طرز فکر قدیمی به روز نشده ی منجمدِ متعلق به چند دهه قبل با سرکوب کردن هر نوع طرز فکر جدیدِ به روز شده ی علمی متعلق به امروز، همه ی کارها را در سیطره ی قدرت خود می گیرد و بدین ترتیب با سازمان هایی طرف خواهیم بود که هر روز پسرفت می کنند و آدم های به روزش افسرده و بی انگیزه، هر روز خسته تر از روزهای قبل چابکی شان را از دست می دهند و  هر روز دریغ از روز قبل.

 

مشکل بزرگ بسیاری از سازمان های دولتی ما طرز فکر قدیمی و به شدت منسوخ شده ی مدیرانی است که اگر چه در استخدام سازمان نیستند ولی همه کاره اند.

نظرات  (۱)

۱۰ شهریور ۹۷ ، ۱۶:۳۲ ابراهیم نکیسا
علیرضای عزیز
با نظرت کاملا موافقم. اما نمی توان منکر تجربیات نیروهای بازنشسته ای شد که می توانند در کنار انرژی نیروهای جوان به کار بیایند. البته به شرطی که این تجربه در خدمت مشاوره و آموزش به جوانان بکارگرفته شود.
در هر صورت جامعه ی امروز ما به تفکرات نو و انرژی نیروهای جوان بشدت نیازمند است.
پاسخ:
سلام.
بله درست فرمودید؛ ولی اون شرطی که نوشتید در سیستم های مبتنی بر باند بازی دولتی اصلا محلی از اعراب نداره.
ممنونم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی