ایستگاه متروی دروازه دولت به ادعای برخی، شلوغ ترین و پر ترافیک ترین ایستگاه متروی تهران است.
من که باید صبح ها در این ایستگاه پیاده شوم، برای جلوگیری از مشکلات مربوط به این شلوغی، معمولا از همان اول ایستگاه که سوار می شوم، میله ی کنار در ورودی را می گیرم و همان جا می مانم که بتوانم راحت پیاده شوم.
فکر می کردم هیچ وقت کارمند نشوم، آن هم کارمند بانک؛ ولی شدم.
چطوری اش بماند برای بعد؛ شاید در مطلب جداگانه.
در طی تمام دوران کاری ام، از همان کار دانشجویی در دفتر حسابرسی که «کمک حسابرس» بودم تا هر کار دیگری که بعدها ، در سال های بعد انجام داده ام، تا همین الان، تقریباً در هیچ مقطعی فقط به یک شغل بسنده نکرده ام.
مادرم ضرب المثلی - شاید خودساخته - دارد که به کرات و به فراخور از آن استفاده می کند:
بمیره بدی که بره، خوب جاش بیاد.