روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

فارغ التحصیل دکترای مدیریت بازرگانی (بازاریابی) از دانشگاه آزاد اسلامی هستم.

از اول مهر 1395 وبلاگ نویسی می کنم؛ این وبلاگ را تیر 1396 راه اندازی کرده ام.

از مدیریت می نویسم و بازاریابی و فروش. موضوعات دیگر را هم از دید مدیریت تحلیل می کنم.

نظرات دوستانم نواقص مرا برطرف خواهند کرد.

آخرین نظرات

معرفی کتاب:پگاه

پنجشنبه, ۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۳:۴۷ ق.ظ

پگاه: پرورش گسترده اندیشه هوشمند

این عنوان یکی از کتابهای انتشارات بازاریابی است که در اسفند ماه سال 98 به چاپ دوم رسیده است.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۹ ، ۰۳:۴۷
علیرضا داداشی

فرصت کرونا - یک تصور کودکانه ی شیرین

شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۳:۴۱ ب.ظ

کرونا، دارد خیلی قواعد از پیش تعیین شده و خیلی روال های عادی شده سالهای گذشته را به هم می ریزد.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۱۷ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۴۱
علیرضا داداشی

مامور و معذور، مامور و مسئول

چهارشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۸، ۰۹:۵۱ ق.ظ

مدتی است فکرم مشغول این موضوع است:

رفتارهایی که از آدمها می بینیم که اگر ضرورت برنامه ای یا حرفه ای شان نبود، شاید انجامش نمی دادند.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۸ ، ۰۹:۵۱
علیرضا داداشی

زمان مناسب برنامه ریزی

چهارشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۸، ۱۰:۴۰ ق.ظ

پیش تر - در نیمه های سال جاری - مطلبی نوشتم با نام «نیمه ی سال نیمه کاره ها» در خصوص تفاوت خروجی های دو سالی که برای یکی شان برنامه ریزی داشتم و برای دیگری نه.

 

خواستم یادآوری کنم که زمان مناسب برای برنامه ریزی سال بعد، همین مواقع سال است.

 

حول و حوش همین روزها است که اتفاقا می بینم تعدادی از دوستان من هم مشغول برنامه ریزی سال بعد هستند.

 

اگر قبل از این چنین تجربه ای نداشته اید، شاید به عنوان یک مدل از این کار بد نباشد به همان پست که لینکش را هم بالا گذاشته ام مراجعه کنید.

موفق باشید.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۴۰
علیرضا داداشی

مشتری مداری: (1) مغازه ی خودمون

سه شنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۸، ۰۹:۰۹ ق.ظ

نزدیک به 5 سال از یک سوپر مارکت در انتهای خیابان خرید می کردم.

مثل عمده ی مشتریان این نوع فروشگاه ها (فروشگاه کالاهای تند مصرف)، من هم اولین مقصدم برای خرید کردن به طور ذهنی و حتی فکر نکرده این مغازه بود.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۸ ، ۰۹:۰۹
علیرضا داداشی

بی ربط های مرتبط

چهارشنبه, ۴ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۰۱ ب.ظ

در روزهای آلودگی هوای تهران، مکرر پیش آمد که به ارتباط یک سری موضوعات با موضوعات دیگر فکر کنم.

موضوعاتی که در ظاهر شاید بی ربط باشند، ولی واقعا مرتبطند.

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۸ ، ۱۶:۰۱
علیرضا داداشی

خاطرات سازمانی من: وجدان آسوده

دوشنبه, ۲ دی ۱۳۹۸، ۰۴:۰۲ ب.ظ

چند سال پیش همکاری داشتم که از شرایط کاری اش ناراضی بود.

 

وقتی بعد از مدتها تلاش و پیگیری، توانست رضایت مدیران را جلب کند و با انتقالش به بخش دیگری از سازمان موافقت شد، انتظار داشتیم آنچه را در اختیار دارد به دیگران منتقل کند تا  بعد از رفتنش کارهای آن واحد سازمان معطل نماند.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۸ ، ۱۶:۰۲
علیرضا داداشی