روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

فارغ التحصیل دکترای مدیریت بازرگانی (بازاریابی) از دانشگاه آزاد اسلامی هستم.

از اول مهر 1395 وبلاگ نویسی می کنم؛ این وبلاگ را تیر 1396 راه اندازی کرده ام.

از مدیریت می نویسم و بازاریابی و فروش. موضوعات دیگر را هم از دید مدیریت تحلیل می کنم.

نظرات دوستانم نواقص مرا برطرف خواهند کرد.

آخرین نظرات

۶ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

درگیری ذهنی - 2

شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۱۷ ب.ظ


درگیری ذهنی یک حالت انگیزشی است که توسط «عوامل داخلی» و «عوامل خارجی» مربوط به محصول و مشتری ایجاد می شود و می تواند به تعهد مداوم یا بلند مدت مشتری نسبت به خرید یا مصرف محصول منجر شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۶ ، ۱۹:۱۷
علیرضا داداشی

خاطرات سازمانی من: از راه رسیده

چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۶، ۱۰:۳۲ ق.ظ

آقا، یک جا، در یک جلسه ای، در دفاع از پروژه ای خوب خودش را نشان داده است.

مدیر واحد «الف» که چشمانش برای دیدن کارمندان خودش ضعیف است، این ابراز وجود را دیده و این سوپرمن، در همان جلسه،  چشم و دل او را برده است.

 

مدیر واحد الف، یک روز، آقا را به عنوان معاون خودش آورده و در واحد «الف» مشغول کار کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۶ ، ۱۰:۳۲
علیرضا داداشی

شناخت آنچه مشتری خریدار آن است

يكشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۶، ۰۳:۴۷ ب.ظ

آخرین پرسش لازم در تعریف هدف اصلی و رسالت کسب و کار این است :

«از دید مشتری چه چیز ارزش تلقی می شود؟»

 

شاید این پرسش از پرسش های دیگر مهم تر باشد، اما به هر حال پرسشی است که کمتر پرسیده می شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۶ ، ۱۵:۴۷
علیرضا داداشی

کنار مترو، پشت در شیشه ای - 2

پنجشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۶، ۰۴:۴۱ ب.ظ

پیش نوشت 1- این چند بند، فقط بخش هایی از نظرات من در مرور دوباره ی پست قبلی خودم است. نه پاسخ یا راه حل. راستش نه از من سوال کرده و نه راه حل خواسته.

پیش نوشت  2- چند روز اخیر ، برنامه های خیلی فشرده ای داشتم که مانع از آن شد که زودتر بیایم و بنویسم. ببخشید.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ مهر ۹۶ ، ۱۶:۴۱
علیرضا داداشی

کنار مترو، پشت در شیشه ای - 1

دوشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۳۶ ب.ظ

کنار مترو، پشت در شیشه ای یک مترو مال در خیابان ِ  ... پسر جوانی نشسته که سی دی فیلم و موسیقی می فروشد.

غرفه ی این پسر، در جای بدی قرار گرفته؛ کنار در ورودی، پشت شیشه ی ضخیم مترومال و قبل از پله ی برقی.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۶ ، ۱۷:۳۶
علیرضا داداشی

تراوشات ذهن کلافه

شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۷:۰۴ ب.ظ

کلافگی خودش میاد.

یعنی، از اون دسته پدیده هاست که هر وقت شرایط رو فراهم ببینه، سر و کله اش پیدا می شه؛ نه اجازه می گیره، نه اعلام می کنه.

چقدر هم به سراغ من یکی میاد!

می گم اگه کلافگی بطور متوسط همین اندازه به بقیه آدمها سر بزنه که به من می زنه، به گمانم باید بگم بزرگترین ویژگی مشترک نسل آدمی - دست کم نسل فعلی - کلافگیه.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۶ ، ۱۹:۰۴
علیرضا داداشی