وَ مِن شرِّ حاسدٍ اِذا حَسَد
از عجیب ترین صفت های عجیب ترین مخلوق خداوند، یکی همین حسادت است.
تعارف ندارد.
رده بندی ندارد.
هیچ ربطی به دموگرافی هم ندارد: شرط سنی،جنسیت، رابطه ی نسبی و سببی، وضع اقتصادی، طبقه ی اجتماعی، ....
تابع رابطه ی بالا به پایین و عکس آن نیست.
از قوی به ضعیف همانقدر می تواند اتفاق بیفتد که از ضعیف به قوی؛ ضعیف به ضعیف و قوی به قوی.
می شود مدیر به کارمند حسودی کند، همانطور که کارمند به رییس.
استاد به دانشجو همان اندازه می تواند حسد بورزد که دانشجو به استاد، استاد به استاد، دانشجو به دانشجو.
حسد به هیچ کدام از اینها که نوشتم و هیچ کدام از آنها که ننوشتم محدود نمی شود.
محدود نمی شود چون ریشه در هیچکدام از اینها ندارد.
حسودی یک حس قوی و ریشه دار است؛ خیلی ریشه دار.
ریشه ی حسادت در کوچکی منش و ضعف نفس انسان است.
ربطی به این ندارد که حسود تلاش کرده یا نه، ربطی به این ندارد که دیگری زمینه ی حسودی را فراهم ساخته یا نه، حسودی واکنش و گاه کنش انسانی است که تلاش های دیگری را ندیده و تنها بازتاب موفقیت هایش را مشاهده می کند.
گرچه خودش از آسودگی محروم است ولی، پناه می برم به خدا از شر حسود در وقت حسادتش.
مهم: منبع عکس سایت راسخون است.
کوچکی منش یعنی چی؟
ضعف انسان رو هم توضیح میدهید؟
تشکر حاج آقا دکتر داداشی