ضد همه ی انقلاب ها
بهزاد نبوی، فعال اصلاح طلب در مصاحبه ای، گفته :
«من در زندان، ضد انقلاب، یعنی همه انقلابها شدم! از انقلاب فرانسه تا بهار عربی. از نگاه من انقلابها مشکلات اساسی دارند. مهمترین مشکل آنها این است که با تفکر انقلابی، ساختار موجود کشور را نابود میکنند و بهدلیل بیتجربگی در ایجاد ساختار جدید دچار مشکلات اساسی میشوند. خود ما هم در ابتدای انقلاب تجربه نداشتیم و طبعا در اداره کشور دچار مشکلات اساسی بودیم. اجراییترین فرد در میان ما مرحوم مهدی بازرگان بود که تصور میکنم مهمترین سمت اجراییاش ریاست سازمان آب تهران در زمان مرحوم محمد مصدق بود. به این نتیجه رسیدم که در عصر حاضر برای ما و همه ملتها و کشورها، تنها راه، اصلاحات است. گفتمان اصلاحطلبی تعطیلبردار نیست. در هیچ کجای دنیا، امروز دیگر انقلاب مقبولیتی ندارد».
من سیاست بلد نیستم و هرچه اینجا و هرکجای دیگر نوشته ام یا گفته ام و ظاهراً یا باطناً رنگ سیاسی داشته، صرفاً از مأخذ نگاه مدیریتی من بوده.
اینکه بگویم من سیاسی نیستم و یا از سیاست سر در نمی آورم، اصلا به نظرم نه پز روشنفکری است، نه نشانه ی روشنفکر بودن است، نه ناشی از ترس است و نه اصلاً امتیازی به حساب می آید.
شاید بد نباشد بدانید که حتی بدم نمی آید سیاست هم -چه به عنوان یک علم و چه یک شیوه ی رفتاری- بلد باشم. اما نیستم.
پس، تحلیل من از این جمله با دید مدیریتی این است:
گاهی در یک مجموعه، یک سازمان، یک سیستم، شرایطی حاکم می شود که از منظر ذی نفعان لازم است تغییر ایجاد شود؛ تغییری که یا با بهبود انجام می شود یا با تغییر اساسی.
تشخیص این الزام هم با رهبران یا مدیران ارشد مجموعه است. یعنی بیش از هر ذی نفع دیگری، از ناحیه ی طلایه داران مجموعه مشخص می شود.
ما هم در دید کلان و هم در دید جزء نیازمند رسیدن به یک باور جدی هستیم.
باوری که هم در زندگی شخصی و هم در سازمان ها و مجموعه ها و البته مشخصاً در سطح ملی و جهانی گزینه ای مناسب تر و کاربردی تر به ما ارائه خواهد کرد.
باور به این که اصلاحات باید جایگزین تغییرات اساسی شود.
بهبود مستمر که در مدیریت به نام «کایزن» نامیده می شود،یعنی همین:باور به لزوم بهبود مستمر و همواره.
کایزن، مسیر بهبود را به شیوه ای و نوعی پیش می برد که به خودی خود ضرورت تغییرات اساسی - انقلاب - در هر سیستمی رنگ می بازد؛ مگر شرایط خیلی خیلی خاصی حاکم شود که چاره ای جز آن نداشته باشیم.
بعداً درباره ی کایزن باز هم خواهم نوشت.
و مقالهی «ایران جامعهی کوتاه مدت» نوشتهی دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان را که اکنون با سه مقالهی دیگر با همین عنوان کتاب شده است.