از فروش فایل های دیگران تا برگزاری سمینار
چندی پیش یک آقایی در صفحه ی اینستاگرامش مبادرت به فروش فایل های صوتی «محمدرضا شعبانعلی» در خصوص «اتیکت» کرده بود.
از طریق «هومن رهبری» با این فرد و کار زشت او آشنا شدم.
وقتی از او محترمانه پرسیدم که آیا صاحب این فایل ها از این اقدام شما خبر دارد یا خیر، من را بلاک کرد و ....
همین کار را با هومن هم کرده بود.
در جست و جوهای گوگلی آدرس وبلاگش را پیدا کردم.
برایم جالب بود که او پیش از این که فایل های محمدرضا و همین طور سخنرانان دیگر را در اینستاگرامش تبلیغ کند و در تلگرام به فروش بگذارد، در حوزه ای متفاوت تر کار می کرد؛ در وبلاگش «آموزش مداحی» می گذاشت و می فروخت.
البته با یک تفاوت: عکسش در وبلاگ مداحی اش همان عکس خودش بود با این تفاوت که با فتوشاپی بسیار ضعیف ریش هایش کامل شده بود.
هنوز تمام نشده.
چند روزی است که در فضای اینستاگرام بر حسب اتفاق تصاویری از این استاد و مهندس فرهیخته می بینم که قرار است در همایش هایی به ایراد سخنرانی بپردازد!
یا من اشتباه می کنم، یا او توبه کرده و آدم خوبی شده، یا ....
ببینید عجب اوضاعی شده!
مردم به چه امیدی، چه پول هایی به چه کسانی می دهند؟
ببینید بعضی از فرهیختگان کشور در کنار چه کسانی جمع می شوند و عکس شان کنار آنها در پوستر تبلیغاتی سمینار قرار می گیرد؟
ببینید سمینارها چقدر بی در و پیکر شده اند؟!
من هیچی، شما ببینید مفاخر چه می کشند؟!
به قول محمدحسین شهریار:
من که فاضل نِیَم، این می کشم از فضله ی موش
تا بدانی چه به روز فضلاء می آید
انورى پیش رفت و گفت: اى مرد این اشعار کیست که مى خوانى؟
گفت: اشعار انورى
انورى گفت: انورى را مى شناسى؟
گفت: انورى منم.
انورى بخندید و گفت: «شعر دزد» دیده بودم اما «شاعر دزد» ندیده بودم.