اندر حکایت دولتی بودن
پیش نوشت:
پیش تر مطالب پراکنده ای در باب روش های خاص مدیریتی در سازمان های دولتی نوشته ام ؛ هم اینجا و هم در اینستاگرام و هم در کانالی که در تلگرام دارم.
بنا دارم بیشتر در این باب بنویسم، حتی با اطلاع از اینکه بیشتر دوستان من بخش زیادی از ویژگی ها و شیوه های این سبک وحشتناک مدیریتی را می شناسند، باز هم خواهم نوشت؛ شاید ثبت شدن در این جا، بتواند موجب دیده شده چندین باره در جستجوهای اینترنتی بشود و نهایتا این تکرارها و تکرارها و تکرارها موجب بهبودی در وضعیتی بشود.
امیدوارم.
یکی از رفتارهایی که در سازمان های دولتی زیاد دیده می شود این است که به یک کارمند همه چیز تعلق می گیرد، به یکی دیگر تقریبا هیچ چیز تعلق نمی گیرد.
در سازمان های دولتی به راحتی می توان شاهد این رفتار بود که یک کارمند، هم کارش کمتر از بقیه باشد، هم مرتبا با دلیل و بی دلیل نق بزند و به همه حتی مدیران مافوق با صدای بلند ایراد بگیرد و بد و بیراه بگوید، هم مزایای دریافتی اش بیشتر از اکثریت همکاران باشد، هم اجازه داشته باشد بدون نیاز به گرفتن مرخصی ساعتی هفته ای چند روز زودتر از ساعت رسمی پایان کار از سازمان خارج شود، هم صبح ها دیر بیاید، هم بدون کوچکترین نگرانی ای، همه ی کارهایش را رها کند و به رفع مشکلات شخصی اش بیرون یا درون سازمان بپردازد، هم از امکانات رفاهی بیشتر از دیگران استفاده کند.
از طرفی دیگر در نزدیکی او کارمندی باشد که با وجود حجم بیشتر کار، آن هم کار با کیفیت، اجازه نداشته باشد حتی به اتاق رییس برود برای طرح نقطه نظرات سازمانی و کاری اش، خودش هم نق زدن را کاری ناشایست بداند، فرصت رسیدگی به کوچکترین کار غیر اداری را تا پایان ساعت رسمی کار نداشته باشد، ساعت ورود و خروج و تمام قواعد سازمانی را رعایت کند، مزایای عمومی را بگیرد و از خیلی مزایایی که دیگران دریافت می کنند محروم باشد و سال به سال هم فرصت و امکانی برای استفاده از امکانات رفاهی سازمان نداشته باشد.
این تفاوت ها دلایل مهم و قابل توجهی دارد؛
یکی از مهم ترین دلایل بروز چنین تفاوت هایی که من طی چندین دهه رصد این سازمان ها و حضور خودم در سازمان هایی از این دست به آن رسیده ام این است که در چنین سازمان های دولتی یک اصل اساسی هست که باعث تفکیک کارکنان به این دو دسته می شود: مدیر باید از کارمند خوشش بیاید. هیچ اصلی بالاتر از این وجود ندارد.
متاسفانه در برخی موارد هم دیده و شنیده شده که «آقای مدیر» از خانم ِ کارمند خوشش می آید و گاه ابایی هم از لو رفتن این موضوع نزد کارکنان و مدیران دیگر ندارد.
بعدتر باز هم از تجربیات و یافته هایم خواهم نوشت.