مرگ برای همسایه
امروز ویدئوی صحبت های «امین حیایی» را در سایت خبرآنلاین می دیدم.
از دانلودهای غیر مجاز سریال «ساخت ایران 2» می گفت و از این که تهیه کنندگان متضرر شده اند و قسمت هشتم روانه ی بازار نشده است.
از این می گفت که این دزدی است .
از این که در این کشور، از دکل دزدیده می شود تا بگیر برو پایین.
می گفت خدایی وجود دارد که لازم است از او بترسیم چون حتما نتیجه ی اعمال مان را دریافت خواهیم کرد.
این حرف ها یک بار دیگر برای من یادآور این بود که خلافکار بودن خیلی دامنه ی وسیعی دارد و فقط مخصوص رفتاری خاص و آدم هایی خاص نیست. دامی است که هر کدام مان ممکن است درونش بیفتیم.
چند نمونه:
1- چند سال پیش که فیلم «سنتوری» داریوش مهرجویی توقیف شده بود، او و تهیه کننده - یا سرمایه گذار- دیگر فیلم از مردم خواسته بودند اگر صلاح می دانند، بعد از تماشای نسخه های دی وی دی که از فیلم بیرون آمده، معادل پولی آن را به شماره کارت اعلام شده واریز کنند.
من سنتوری را ندیدیم ولی تعدادی از همکاران که از هم قرض می گرفتند و می دیدند، هر کدام 5 هزار تومان اعلام شده را به شماره کارت اعلام شده واریز کردند.
چند روز بعد، مهمان فردی مذهبی بودیم و حرف از آن فیلم شد.
گفتم: شنیدی تهیه کنندگان فیلم شماره کارت داده اند؟
گفت : غلط کرده اند.
گفتم : چرا؟ بالاخره سرمایه شونه.
گفت: به اونها ربطی نداره. ما خودمون تعیین می کنیم. مگه اونها باید بگند؟
همکاران من هیچکدام شان ظاهری به اندازه ی او مذهبی نداشتند ولی خودشان تعیین نمی کردند.حرام و حلال را رعایت می کردند.
2- از وقتی سی دی های سریال «شهرزاد» حسن فتحی وارد بازار شد، با بیش از 5 نفر هفته به هفته جنگیده ام که نسخه ی اصلی را تهیه کنند.
نمی پذیرفتند.
می گفتند: نفر اول خریده دیگه، او دارد نسخه ی خودش را که پولش را هم داده به ما قرض می دهد، پول چی؟ کشک چی؟
وقتی هم پرسیدم که اگر سرمایه ی پدرتان هم بود، همین را می گفتید، فقط جواب می شنیدم که آقای داداشی ی ی ی ی! سختش نکن.
3- پسرم پس از تماشای چند قسمت از «شهرزاد» که همسایه ی بالایی به او قرض داده بود، باز هم سریال تماشا می کند.
«عاشقانه» منوچهر هادی را دیده ایم و حالا «ساخت ایران 2» از برزو نیک نژاد.
پرسید وقتی همه از هم می گیرند و می بینند، ما چرا باید این کار را نکنیم؟
برایش درباره ی سرمایه گذاری در کار فیلم و سینما، از برگشت پول ناشی از فروش بلیت یا نسخه ی خانگی و از اینکه رفتار دیگران، مجوز تکرار آن رفتار برای ما نیست گفتم . از اینکه حاضرم خارج از پول ماهانه اش، برای خرید این سریال هفتگی جداگانه پول در اختیارش بگذارم گفتم و از این که طبق قانون خدا، اختیار مال هر کس در دست خود اوست و دیگران اگر بدون اجازه از او دخالتی کنند، هم غیر اخلاقی است و هم بر خلاف پسند خدا گفتم و قبول کرد.
راستش هنوز نگرانم، آیا تکرار این رفتار از سوی دیگران مهر باطلی بر گفته های من نخواهد شد؟
آیا همیشه -تا سال های پس از من - هم به این اصل پایبند خواهد بود؟
آیا آن قدر نانم حلال بوده که فرزندانم درگیر دزدی مال دیگران نشوند؟
کسی که دکل دزدیده، کسی که پول سپرده های مردم را بالا کشیده، کسی که از فروش بیت المال ثروت به هم زده، کسی که آثار باستانی را چون با حاکمان دینی مشکل دارد، مال خودش می داند، کسی که ..... چه دارد که فردا به خدا بگوید؟ آیا نگران این نمی شود که دزدی اش یک گناه است و ریختن قبح دزدی گناهی است ضربدر تعداد کسانی که از این ریختن قبح به انحراف کشیده می شوند؟
آیا فرزند من همیشه خواهد توانست این ها را از هم تفکیک کند؟