روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

فارغ التحصیل دکترای مدیریت بازرگانی (بازاریابی) از دانشگاه آزاد اسلامی هستم.

از اول مهر 1395 وبلاگ نویسی می کنم؛ این وبلاگ را تیر 1396 راه اندازی کرده ام.

از مدیریت می نویسم و بازاریابی و فروش. موضوعات دیگر را هم از دید مدیریت تحلیل می کنم.

نظرات دوستانم نواقص مرا برطرف خواهند کرد.

آخرین نظرات

روند رو به زوال استاد - شاگردی

پنجشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۱۲ ب.ظ

داشتم برای چندمین بار با موضوعی کلنجار می رفتم.

 

گفتم بنویسمش که هم ذهنم را از این آشوب نجات بدهم و هم شاید کسی نوشته ام را خواند و نظری داد و بعدها به گوش کسان دیگری رسید و ... بالاخره، روزی، اتفاقی افتاد.

 

موضوعی که به آن فکر می کردم این است:

 

استاد محمدرضا شجریان در جایی گفته بود که یکی از شانس های بزرگ ایشان در رسیدن به جایگاه شناخته شده شان، توفیق بهره مندی از محضر اساتید به نام و توانای آواز و موسیقی بوده است.  از استادان شان هم نام برده بودند.

 

همان موقع با خودم فکر کردم که چقدر ایشان علاقمند و عاشق بوده که در هر مقطعی هم اگر استادی از دنیا رفته، علاقه اش را رها و متوقف نکرده و برای کسب فیض از محضر استاد مطرح دیگری تلاش کرده.

 

حالا، محمدرضا شجریان در محضر استادان مطرحی آموزش دیده، آموزش ها را با چاشنی عشق و علاقه به هم آمیخته، توانایی و استعدادش را به کار گرفته و جد و جهد کرده و تلاش کرده و تلاش و تلاش و شده برندی به نام «محمدرضا شجریان».

 

در مقطعی بعد از این، تعدادی دیگر، شده اند شاگردان محمدرضا شجریان و در عرصه ی موسیقی برای خودشان جایگاه لابد ارزنده ای پیدا کرده اند.

 

نسل بعدی هم خواه ناخواه شاگردانِ شاگردانِ استاد هستند و نسل بعد و نسل بعدتر و بعدتر.

 

شاگردان با پنج شش واسطه ی استاد شجریان، چقدر شایستگی قرار گرفتن در جایگاه ارزنده و والایی شبیه ایشان را خواهند داشت؟

 

موضوع طرف مهم دیگری هم دارد:

 

الان خوانندگانی داریم که فقط به لطف ارتباط با اصحاب رسانه، اسمی به هم زده اند و موسیقی هایی تولید می کنند در حد مزخرف و گاهی تنها مناسب سالن رقص و آواز و عروسی؛ ولی ارتباط با رسانه باعث شناخته شدن این ها شده است.

 

این خواننده ها هم یا الان، یا چند صباحی دیگر، شاگردانی خواهند داشت.

 

شاگردان این ها در چه سطحی از آواز و موسیقی هستند؟

شاگردان این خوانندگان آیا در سطحی هستند که بتوانیم با شاگردان استاد شجریان قیاس شان کنیم؟

 

این سوال را تعمیم بدهیم:

 

اولین گروه دانشجویان کشور ما، استادانی داشته اند از دانشگاه های مطرح دنیا، نسل بعدی استادان، دانشجویان آن اساتید بوده اند، دانشجوها و دانشجوها و دانشجوها، استادان و استادان و استادانِ دانشجویانی دیگر شده اند.

 

به عنوان نمونه:

 

الان خودم من، از دید عده ای استاد دانشگاه محسوب می شوم.

 

وقتی من استادم، شاگرد من در چه سطحی آموزش می بینید؟

 

اگر او هم روزی خواست استادی کند (یا کسانی خواستند استاد بدانندش) دانشجوهایش بعد از فارغ التحصیلی در چه سطحی از دانش قرار خواهند داشت؟

 

این دور باطل تقریبا در همه ی رشته ها و تخصص ها دارد تکرار می شود. از آرایشگری و  کبابی و خیاطی و مکانیکی بگیر برو تا مجری گری و بازیگری و .... هر کجا که خواستی؟

 

خیل کثیر دکترها و استادها و نویسندگان و مترجمان و مشاوران و محققانی که بیشترین نقش در مطرح شدن شان بر عهده ی شبکه های اجتماعی ِ بی در و پیکر بوده و مبتنی بر ادعای شخصی خودشان، با حوزه های تخصصی علوم و فناوری در این سرزمین چه دارند می کنند؟ 

 

این همه استاد مذاکره؟ این همه استاد بازاریابی و فروش؟ این همه استاد کارآفرینی؟ این همه کارآفرین برتر؟ این همه استاد تبلیغات و برند؟ این همه نویسنده ی دارای چندین جلد کتاب؟ این همه فارغ التحصیل MBA و DBA (دکترای حرفه ای کسب و کار)؟

 

این خیل کثیر فارغ التحصیل، دانش آموخته و مهارت آموخته ی محضر کدام استاد بنام در کدام آموزشگاه و دانشگاه متعصب و سخت گیر و جدی هستند؟

 

 

شرکت ها و بنگاه ها و کار و کسب ها و کارآفرین های بینوای این سرزمین، از محضر کدام چهره ی مطرحی بهره مند شده اند که با وجودی که استاد و نویسنده و مدیر است، همچنان مطالعه می کند و دود چراغ می خورد و پژوهش می کند و  کاسب نیست؟

 

کاش فارغ از این که روال آموزشگاه ها و دانشگاه ها و حتی مدارس چیست، خودمان وسواس داشته باشیم و آموزشگاه و دانشگاه و استاد باسواد و سخت گیر را انتخاب کنیم.

 

کاش شاگردان و دانشجویانی قوی تر از خودمان پرورش بدهیم.

 

کاش تن به این روال رو به افول استاد و شاگردی ندهیم.

 

من همیشه در این مورد وسواس داشته ام و گاهی اگر دیده ام استادی به اندازه ای که می خواهم تخصصی و سخت گیرانه رفتار نمی کند، خودم جور کم کاری اش را کشیده ام.

 

این را به دیگران هم توصیه می کنم؛ ولو این که خیلی سال است که «دانشجویی» جای خودش را به «برخورداری از عناوین لوکس و دهان پرکن» داده است. 

 

کاش اگر در طلب دانش به ثریا نمی رویم، اقلا از سر کوچه مان کمی آن طرف تر برویم.

نظرات  (۴)

سلام و درود برشما
خیلی خوب بود
پاینده باشید
پاسخ:
سلام. مخلصم.
سلام فیلم تحسین شده Whiplash از دیمین شزل دقیقا همین حرفهای شماست دکتر جان اگه ندیدید حتما در اولین فرصت دانلود( متاسفانه) کنید وببینید بیشتر توضیح نمیدم اگه نه اندازه 10صفحه حرف دارم

پاسخ:
ممنون. می بینمش در اولین فرصت.
۲۲ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۴۴ دانشجوی همیشگی مدیریت
خیلی از کسب و کارها ما از همین قضایا و تیپ افراد آسیب دیده و می بینند
باید خود صاحبان کسب و کار این فرآیندها را نپذیرند
متاسفانه همین مدارک MBA و ... شده دکانی برای موسساتی که می دانیم ومی دانید!
پاسخ:
بله. صاحبان کسب وکارها هم ساده انگاری می کنند.
کجایند مردان بی ادعای علم
بهترین اساتیدم را در دوران دبیرستان ایران سوییس
و اساتید دانشگاهم در ترکیه داشتم
ااستادهای خوبم بعضیاشون لاجرم از من عالمتر نبودند
اما باعث شدند با سختگیری و حتی منش انسانیشون
من بهتر بشم
پاسخ:
سلام.
ممنون که خوندید و ممنون که نظرتون رو نوشتید.
دلم برای استادی که تصمیم بگیرم ازش بهتر بشم تنگ شده.
همان بی ادعاهایی که فرمودید.
همون ها که منش انسانی شون آدم رو جذب خودشون و علم شون می کرد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی