خاطرات سازمانی من: تعمیرکار حرفه ای
یک عده بودیم که همگی با مدرک دانشگاهی و سابقه ی کاری مرتبط وارد سازمانی شده بودیم که خیلی سال بود استخدام گروهی نداشت و از طرفی دیگر هم مدارک تحصیلی کارکنان ِ پیش از ما، اغلب غیر دانشگاهی بود.
شایعه های ناجوری از درون سازمان به گوش می رسید.
مثل اینکه تصمیم گرفته اند احکام استخدامی با عنوان کارشناس را به بچه های دوره ی ما اعطاء نکنند.
این می توانست خبر بدی باشد.
ما بر اساس ضوابط استخدامی باید حکم کارشناسی می گرفتیم و وارد چرخه ی استخدامی خودمان می شدیم.
همه با هم قرار گذاشتیم داخل پارک ایرانشهر جمع شویم و موضوع را دسته جمعی بررسی کنیم و ببینیم چه کار باید بکنیم؟
یکی از دوستان پییشنهادش این بود که تا وقتی حکم کارشناسی مون رو نداده اند، کارهای محوله را به سرانجام نرسونیم.
گفتم: ما نمی تونیم چنین رفتاری بکنیم. بعید به نظر می رسه از عهده ی چنین تصمیمی بر بیاییم.
بچه ها پرسیدند: چرا؟
توضیح دادم:
احتمالا براتون پیش اومده که اتومبیل تون کنار اتوبانی - مثلاً شهید همت - خراب شده باشه.
هر چی دست بلند می کنید و انتظار می کشید، هیچ راننده ای برای کمک به شما توقف نمی کنه.
ولی ممکنه در همین اثناء ببینید که راننده ای که داره از لاین انتهایی عبور می کنه با دیدن شما و اتومبیل خراب تون، راهنما بزنه و به سرعت راه بگیره و خودش رو برسونه به لاین سمت راست و توقف کنه، بیاد پایین و درباره مشکل ماشین ازتون بپرسه.
این راننده که با دیدن ماشین خراب در کنار اتوبان یا خیابون، ولو اینکه در فاصله ای دور از شماست، نمی تونه بی تفاوت از کنارتون بگذره، خودش رو بهتون می رسونه، پیاده می شه و پیگیر مشکل می شه تا ببینه چه کمکی می تونه بکنه، به احتمال زیاد یه تعمیرکار حرفه ایه.
حرفه ایه که نمی تونه فارغ از موضوعات و حواشی موجود در اطراف شما و خودش، فارغ از ربط داشتن یا نداشتن مشکل به خودش، از کنار یک اتومبیل خراب بی تفاوت بگذره.
من اگه می گم ما نمی تونیم به هر دلیل کارهای واگذار شده رو نیمه کاره رها کنیم یا خراب تحویل بدیم، به این دلیله که خودمون رو حرفه ای می بینم.
ما تحصیلکرده ی این رشته ایم و هر کدوم مون سالها در فضای تخصصی مرتبط با رشته مون کار کرده ایم و تجربه کسب کرده ایم. پس ما نمی تونیم از کنار کارهای مربوط به تخصص مون بی تفاوت و با سهل انگار بگذریم.