کارمندان در مذاکرات
با دوستی درباره حمایت یا عدم حمایت از کارکنان در جلسات اداری صحبت می کردیم، گفتم من سابقه ی همکاری با دو نوع از مدیران را داشته ام:
۱- مدیر با شناختی که از کارمندان دارد، مناسب ترین فرد را برای جلسه ی مورد نظر انتخاب و او را راهی می کند.
اجازه می دهد از طرف او تصمیم بگیرد.
وقتی هم فهمید جایی سوتی داده، اطمینان می دهد که از کارمندش حمایت می کند.
حتی گاهی تصمیم ِ تا حدی مغایرِ کارمند را نظر خودش می داند و همه جانبه پشت کارمندش هست.
بعد در خلوت او را راهنمایی می کند و ایراد کارش را بر طرف می کند؛ ولی برای جلسه ی بعدی دوباره با همان میزان حمایت - شاید حتی بیشتر از قبل- او را راهی می کند.
این گروه از کارکنان در جلسات با نگرانی و حساسیت ولی با اعتماد به نفس حاضر می شوند، نماینده ای مطمئن و محکم برای سازمان و رییس شان هستند و خروجی های خوبی از جلسات به همراه خواهند آورد.
2- مدیر معتقد است همه ی کارکنان، در هر سطحی از دانش و مهارت و تجربه، باید در زمان حضور در جلسه کپی برابر اصل خود او یا آنچه او می خواهد و می گوید باشند.
آنها در جلسات حق کوچکترین اظهارنظری متفاوت بدون هماهنگی و کسب اجازه از او را - حتی در ساده ترین تصمیات- ندارند.
وقتی کارمندشان سوتی کوچکی بدهد، یعنی حرف ساده ای را بدون هماهنگی بزند و تعهدی هرچند کوچک ولو درست را بپذیرد، عتاب و عقابش می کنند و در بهترین حالت می گویند: «خرابکاری خودت است برو درستش کن.»
تا اطلاع ثانوی هم کارمند بینوا، مغضوب است و از بسیاری از امتیازهای شغلی محروم.
این دومی ها برای هر بار حضور در جلسه باید دست و دلشان بلرزد که نکند کاری بکنند یا حرفی بزنند که بعد بخواهند به خاطرش عذاب بکشند.
اینها در جلسات، فاقد اعتماد به نفس لازم هستند و بنابراین حضورشان در جلسات نه تنها دستاوردی برای طرفین مذاکره ندارد، لطمه بزرگی هم به جایگاه شان رد نظر دیگران می زند.
هز کدام از این دو نوع رفتار می تواند در زمانی و برای کارمندی و در سطحی از مذاکرات درست باشد، ولی ایراد کار جایی نمایان می شود که طرف بدون هیچ الگوی مناسبی فقط سبک رفتاری خودش را دارد و اصلا اقتضائات زمانی و مکانی و فردی را در نظر نمی گیرد.