روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

فارغ التحصیل دکترای مدیریت بازرگانی (بازاریابی) از دانشگاه آزاد اسلامی هستم.

از اول مهر 1395 وبلاگ نویسی می کنم؛ این وبلاگ را تیر 1396 راه اندازی کرده ام.

از مدیریت می نویسم و بازاریابی و فروش. موضوعات دیگر را هم از دید مدیریت تحلیل می کنم.

نظرات دوستانم نواقص مرا برطرف خواهند کرد.

آخرین نظرات

خاطرات سازمانی من- ناسپاسی

سه شنبه, ۲ فروردين ۱۴۰۱، ۰۷:۴۷ ب.ظ

یکی از همکاران به سبب نوع مهارتها و تحصیلاتی که داشت باید از سازمان به طور موقت منفک می شد و به واحد دیگری می رفت؛ او آی تی می دانست و قرار بود برای واحد سازمانی ما، سامانه ای طراحی شود.

او رفته بود تا در واحد آی تی نماینده ی مطلع واحد ما باشد و به کمک بچه های آن واحد، سامانه را متناسب با کارهای واحد ما طراحی و تولید کنند.

 

بدیهی است در طی مدت هشت ماهی که او از واحد منفک شده بود، کارهایی که بر عهده اش بود نباید روی زمین می ماندند.

هر کس وظایفی به عهده داشت و در این میان به شکل غیر مستقیم تمام امور محوله به او به عهده ی من گذاشته شد.

هشت ماه او نبود و من همزمان وظایف هر دو نفرمان را انجام  می دادم.

 

سامانه به حدی رسید که قابلیت پرزنت برای مدیران ارشد را داشت.

در یک جلسه ی کاملا رسمی، با حضور همه ی همکاران واحد و مدیر ما و در جمع مدیران ارشد سازمان، سامانه رونمایی و با شرح جزئیات پرزنت شد.

 

همانجا قول پاداشی هم برای همکاران گرفته شد.

 

روز تقسیم پاداش، تبعیض و ناسپاسی به شکل عجیب و غریبی خودش را نشان داد.

برای او که از واحد منفک شده بود، در حد چند میلیون تومان پاداش در نظر گرفته شد که به قولی نفر اصلی کار محسوب می شد.

به سه نفر دیگر هم مبلغ قابل توجهی پاداش دادند و گفتند در طول این مدت هر چه او و تیم آی تی لازم داشته اند آنها از اینجا فراهم کرده اند؛ پس آنها هم افراد موثر در پیشبرد پروژه بودند.

 

برای دو نفر که هیچ نقشی نداشتند هم پاداش مختصری فقط به سبب حضور در واحد ما در نظر گرفته شد.

 

در این میان کمترین مبلغ که در واقع توهین آمیز بود متعلق به من بود. چیزی بسیار بی ارزش تر از آن که بتوان نام پاداش بر آن گذاشت.

 

وقتی با اعتراض موضوع را پیگیری کردم، گفتند تو اصلا در پیشبرد پروژه نقشی نداشته ای!

 

گفتم مگر در طی این مدت برای فراهم کردن نیازمندی های این همکار و تیم آی تی کمک نکردم؟

مگر در دوران دوری او از واحد، همه ی کارهایش را من یک تنه به عهده نگرفتم و انجام ندادم؟

مگر آن ها که فرد موثر در پیشبرد پروژه می دانید، بیشتر از من ایفای نقش کرده اند؟

 

پاسخ شان به همه ی این سوالها یک جمله بود: این پاداش آن کارها که می گویی نیست، پاداش این پروزه است. تو هم کاری نکرده ای!

 

وقتی پرسیدم اگر من کارهایش ار انجام نمی دادم، کار پروژه چطور پیش می رفت هم، هیچ جوابی نداشتند و باز همان جمله را تکرار کردند.

 

راستش آن سه نفر دیگر که  ردیف دوم پاداش را تشکیل می دادند، کار  محوله شان پیش از شروع این پروژه چندان حجیم و سخت نبود، ولی کار من همان موقع هم سخت و سنگین بود بعد هم که کارهای مربوط به آن همکار را تقبل کرده و انجام داده بودم.

--------------------------------------------------

واقعیت این است که در خیلی از سازمانها به خصوص در سازمان های غیرمترقی نمی توان انتظار رفتار معقول و منطقی داشت. هنوز که هنوز است در نظر بسیاری از مدیران این چنین سازمانهایی، ملاک تقدیر و تشکر، ملاک پاداش و تنبیه، ملاک ارتقاء یا سکون رده ی سازمانی، خوش آمد یا خوش نیامد شخص مدیر است.

انتظار اینکه پاداش ها و سمت ها و ترفیعات بر اساس میزان تلاش افراد تخصیص یابند، یک انتظار عبث است.

 

ولی، واقعا لازم است مدیران به پاسخ سوالهایی که بی پاسخ ماندند، به طور جدی فکر کنند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی