روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

فارغ التحصیل دکترای مدیریت بازرگانی (بازاریابی) از دانشگاه آزاد اسلامی هستم.

از اول مهر 1395 وبلاگ نویسی می کنم؛ این وبلاگ را تیر 1396 راه اندازی کرده ام.

از مدیریت می نویسم و بازاریابی و فروش. موضوعات دیگر را هم از دید مدیریت تحلیل می کنم.

نظرات دوستانم نواقص مرا برطرف خواهند کرد.

آخرین نظرات

به دلایلی که موضوع بحث ما نیست

دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۶، ۰۶:۳۰ ب.ظ

موضوع این پست، گزارشی است از نتیجه ی طرح «بررسی شرایط احراز سِمَت در یک سازمان دولتی». 

 

 

دو نکته ی مهم:

 

اولاً، فرد مورد اشاره تنها یکی از افراد بررسی شده است.

ثانیاً، در این گزارش، از فرد یا سازمانی نام نبرده ام، ولی عناوین سازمانی به ضرورت فراهم ساختن شرایط درک محتوای گزارش، کاملاً واقعی هستند.

 

یکی از ویژگی های خاص سازمان های دولتی پدیده ای است به نام «جابجایی».

البته این پدیده خاص سازمان های دولتی نیست ولی نوع مواجهه و فرآیند اجرای آن در دولتی ها به گونه ای است که می توان آن را پدیده ای مختص به آنها دانست.

 

اتفاقاتی هست که در دولتی ها می افتد و در خصوصی ها نه.

در سازمان های دولتی، یک فرد ممکن است به دلایلی که موضوع بحث ما نیست، رییس شود؛ مثلاً رئیس «واحد بازاریابی».

 

شاید این که این فرد دکترای بازاریابی دارد، اصلاً دلیلی قانع کننده و کافی برای احراز این پست نباشد، ولی وقتی سازمان دولتی است این یکی از بهترین و شاید حتی شگفت انگیزترین انتخاب ها و انتصاب ها باشد که شما چنین کسی را به واسطه ی عنوان مدرک تحصیلی اش برای این جایگاه انتخاب کرده اید.

 

مدتی بعد، ممکن است این فرد به دلایلی که موضوع بحث ما نیست، از این پست کنار گذاشته شود و به دلایل دیگری که آنها هم موضوع بحث ما نیستند بشود رییس اداره ای دیگر؛ مثلاً «اداره ی مطالعات».

 

اجازه بدهید مورد سوم را هم عرض کنم و برگردیم سر موضوع اصلی.

 

با اجازه ای که همین الان به من دادید، این فرد از پست دومی به دلایلی که موضوع بحث ما نیست، برکنار شده و خیلی سریع به دلایلی که آن ها هم موضوع بحث ما نیستند در سمت جدیدش مستقر شد: رییس «اداره ی آموزش».

 

آنچه در مورد چنین فردی و چنین سیستم انتصابی نیازمند بحث و گفت و گو است این است که مطلقاً هیچ بررسی و سنجشی برای مناسب بودن این فرد جهت تصدی هر یک از سه عنوان مهم بالا صورت نگرفته است.

 

در سمت اولی قرار گرفته بود به دلایلی که عرض کردم؛، داشتن مدرک تحصیلی و چیزهای دیگر که موضوع بحث ما نبودند. اما جابجایی هایی که رخ داد چه؟

حتی به اندازه ی قبلی هم دلیل برایش پیدا نمی کنید.

 

مهم تر این که بررسی هایی که من انجام دادم و نمی دانم چرا مدیران مافوق او انجام نداده اند، نشان داده که این فرد جدای از ویژگی های شخصی خودش که اصلا مورد بررسی قرار نگرفته، رفتارهای ظاهراً تخصصی هم در حوزه های متفاوت - کاملاً متفاوت - باید بروز بدهد که هر کدام به اقتضای حوزه ی مذکور باید با دیگری فرق داشته باشد. اما رفتارها و شیوه ی عملکرد شخصی و مدیریتی  او در هیچ کدام از سمت ها تفاوتی با هم نداشت. او نوع نگاه و مواجهه اش با موضوعات و مسائل  «اداره ی مطالعات» عیناً همان نگاه و مواجهه ای بود که با موضوعات و مسائل «اداره ی بازاریابی» داشت. در «اداره ی آموزش» هم همینطور.

 

منظورم این است که این آدم همان آدم بود با همان شیوه ی رفتار و همان نوع نگاه و تنها سمتش تغییر می کرد. در حالی که «بازاریابی» یکی از موضوعات کاری «اداره ی مطالعات» سازمان است، نه تنها موضوع آن.

و «آموزش»، حوزه ای گسترده دارد که «بازاریابی» و سایر مباحث «مطالعات» ی، بخش هایی از آن را به خود اخصاص می دهند نه همه ی آن را.

 

چند واقعیت پنهان از مجموع واقعیت های پشت این ماجراها، به نظرم این ها هستند:

 

1- افراد در سازمان های دولتی صاحب سِمَت می شوند که بی سِمَت نمانند؛ یا شاید برای این که دیگری آن سمت ها را اشغال نکند.

 

2- شایسته سالاری در سازمان های دولتی از بالا تا پائین رعایت نمی شود. و این معضلی نیست که خاصِ یک گروه یا یک طبقه باشد. عمدتاً شایستگی واژه ای غریب در سازمان های دولتی است.

 

3- در اعطای پست در سازمان های دولتی چه پست مدیریتی ارشد و میانی و عملیاتی و چه پست های کارشناسی و غیره، مطلقاً به ویژگی های شخصیتی و خلقیات افراد توجه نمی شود. مواردی مثل «درون گرا» یا «برون گرا» بودن یا برخورداری از فلان «تیپ های شخصیتی» و امثال این ها، مطلقاً محلی از اعراب ندارند.

 

4- حوزه های سازمانی به اسم  از هم مجزا شده اند و علی رغم این که انتظار می رود به آن ها به دید تخصصی نگاه شود، چنین اتفاقی نمی افتد و قرار هم نیست بیفتد. این گونه است که یک نفر سمتش «رییس» است و دیگر مهم نیست که رییس کدام بخش یا کدام حوزه ی تخصصی. همین که رییس باشد کافی است و این عنوان خودش نقش «عصای موسی» کلیم الله (ع)  را ایفاء می کند که انتظار هر معجزه ای را می توان از آن داشت.

....

موارد دیگر بماند.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی