ساعت من همیشه ی خدا دقیق است.
دوشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۶، ۱۱:۰۳ ق.ظ
- ساعت ٦:۳٦ ب.ظ روز یکشنبه ۱٤ آذر ۱۳٩٥
از صبح دیروز در فکر بودم که داستانی را بنویسم. داستانی واقعی که باید آن را این گونه می نوشتم:
صبح شنبه ای، من که تا دست بجنبانم برای خارج شدن از خانه، کلی طول کشیده بود. مردم هم که انگار همه شان هفته ی گذشته را که یک روز در میان تعطیل بوده به خواب زمستانی رفته بوده اند و حالا شنبه، اول هفته ای، همه همزمان با هم و همان زمانی که من از خانه خارج شدم، تصمیم گرفته بودند به خیابان بیایند.