سریال پایتخت که گویا به هر زور و ضربی از پربیننده ترین سریالهای یک دهه ی اخیر تلویزیون دولتی ایران است، بدی هایی دارد که هر بار کسی قصد طرح آنها را داشته، پشت حواشی مورد علاقه و بعضاً خود ساخته ی عوامل، از جمله خود محسن تنابنده به محاق رفته و تقریبا از دید عمومی جامعه افتاده.
پرداختن به حواشی جالب توجه، هم فرصت طرح هر گونه ایرادی از این نوع که خواهم نوشت را می گیرد، هم به پررنگ تر شدن سریال در دید عموم کمک می کند و هم به تبع آن کمکی به پربیننده شدن آن می کند.
پگاه: پرورش گسترده اندیشه هوشمند
این عنوان یکی از کتابهای انتشارات بازاریابی است که در اسفند ماه سال 98 به چاپ دوم رسیده است.
کرونا، دارد خیلی قواعد از پیش تعیین شده و خیلی روال های عادی شده سالهای گذشته را به هم می ریزد.
مدتی است فکرم مشغول این موضوع است:
رفتارهایی که از آدمها می بینیم که اگر ضرورت برنامه ای یا حرفه ای شان نبود، شاید انجامش نمی دادند.
پیش تر - در نیمه های سال جاری - مطلبی نوشتم با نام «نیمه ی سال نیمه کاره ها» در خصوص تفاوت خروجی های دو سالی که برای یکی شان برنامه ریزی داشتم و برای دیگری نه.
خواستم یادآوری کنم که زمان مناسب برای برنامه ریزی سال بعد، همین مواقع سال است.
حول و حوش همین روزها است که اتفاقا می بینم تعدادی از دوستان من هم مشغول برنامه ریزی سال بعد هستند.
اگر قبل از این چنین تجربه ای نداشته اید، شاید به عنوان یک مدل از این کار بد نباشد به همان پست که لینکش را هم بالا گذاشته ام مراجعه کنید.
موفق باشید.
نزدیک به 5 سال از یک سوپر مارکت در انتهای خیابان خرید می کردم.
مثل عمده ی مشتریان این نوع فروشگاه ها (فروشگاه کالاهای تند مصرف)، من هم اولین مقصدم برای خرید کردن به طور ذهنی و حتی فکر نکرده این مغازه بود.