روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

فارغ التحصیل دکترای مدیریت بازرگانی (بازاریابی) از دانشگاه آزاد اسلامی هستم.

از اول مهر 1395 وبلاگ نویسی می کنم؛ این وبلاگ را تیر 1396 راه اندازی کرده ام.

از مدیریت می نویسم و بازاریابی و فروش. موضوعات دیگر را هم از دید مدیریت تحلیل می کنم.

نظرات دوستانم نواقص مرا برطرف خواهند کرد.

آخرین نظرات

شاید وقتی دیگر

چهارشنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۸، ۱۲:۲۳ ب.ظ

میز غذاخوری را گذاشته بودند گوشه ی سالن، صندلی های آن را هم در کنار مبل های تشریفاتی و مبل های راحتی، یکی یکی در کنار هم دیگر  دورتا دور سالن پذیرایی چیده بودند. درست شبیه اتاق انتظار درمانگاه ها یا سالن انتظار دفاتر کاریابی که افراد یا روی آنها مشغول فرم پر کردن هستند یا کلافه و عصبی فرمهای تکمیل شده شان را در دست گرفته اند تا صدایشان بزنند و وارد اتاق مصاحبه بشوند.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۸ ، ۱۲:۲۳
علیرضا داداشی

تواضع و تفاخر

يكشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۳:۱۳ ب.ظ

مدتی است فکرم به موضوعی مشغول شده که الان تصمیم دارم اینجا بنویسم.

تواضع کردن از سوی هر کسی شایسته و پسندیده نیست.

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۵:۱۳
علیرضا داداشی

روز معلم را به چه کسی تبریک بگویم؟

جمعه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۱:۵۸ ب.ظ

این یک درد دل و دلنوشته مبتنی بر یافته ها و تجربیات شخصی است و دلیل ندارد قابل تعمیم باشد؛ هست یا نه به خواننده ی عزیز محول می کنم.

 

یک روز از روز معلم گذشته و من این روز را به سبک تکراری و مالوف سالهای گذشته ام، تنها به تعداد کمی از معلمان تبریک گفته ام.

به بعضی هم فراموش کرده ام تبریک بگویم.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۳:۵۸
علیرضا داداشی

مقاله - ترشرویی و تلخی

دوشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۱۲:۳۴ ب.ظ

چهارمین مقاله ی من در وبسایت ارزشمند «مدیران نواندیش»  در 29 فروردین ماه 1398 منتشر شد.

مقاله ای با عنوان «به عنوان فروشنده چطور باید با مشتری ها برخورد کنیم؟»

 

می توانید مطلب من را در کنار ده ها مطلب مفید و آموزنده ی دیگر،  در این نشانی بخوانید.

همچنان توصیه ی من این است که به سایت شان و صفحه ی اینستاگرام شان سر بزنید و عضو شوید و از مطالب مفیدشان بهره مند شوید.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۲:۳۴
علیرضا داداشی

عطار، گوگل، راننده تاکسی

يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۸، ۱۲:۵۷ ب.ظ

راننده تاکسی حدود 60 سالی داشت.

این حدس من را بعداً وقتی به سال سربازی رفتنش اشاره کرد تایید کرد.

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۸ ، ۱۲:۵۷
علیرضا داداشی

خاطرات سازمانی من: شهریار

چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۴:۰۸ ب.ظ

تعداد کارکنان شرکت زیاد نبود.

ما چهار پنج نفر بودیم که روزها با مدیر عامل سوار اتومبیل شخصی اش می شدیم، می رفتیم  در خیابان ها و کوچه های اطراف شرکت در میدان آرژانتین بروشور پخش می کردیم تا مردم با شرکت آشنا شوند.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۱ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۰۸
علیرضا داداشی

بهانه ی نوشتن

دوشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۸، ۱۰:۵۴ ق.ظ

مدتی قبل، با توجه به آمار کنار وبلاگ به این فکر می کردم که وقتی تعداد بازدید کننده ها به 100000 رسید مطلبی بنویسم، یا وقتی در همان حول و حوش تعداد نمایش ها به 250000 رسید آن مطلب را بنویسم.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۵۴
علیرضا داداشی