خاطرات سازمانی من:حاج محسن
خاطره هایی که هر از گاهی خواهم نوشت، ترتیب زمانی نخواهند داشت. هر وقت هر کدام به خاطرم آمد،می نویسم.
خاطره هایی که هر از گاهی خواهم نوشت، ترتیب زمانی نخواهند داشت. هر وقت هر کدام به خاطرم آمد،می نویسم.
در این 20 و خرده ای سالی که در سازمان های کوچک و بزرگ مشغول کار بوده ام، از دولتی و خصوصی و نیمه دولتی و وابسته به نهاد گرفته تا خصولتی (خصوصی دولتی شده) تقریباً با همه نوع سازمانی آشنایی پیدا کرده ام؛ یا شاغل آنها بوده ام یا به سبب دورانی که حسابرس بوده ام با آنها سر و کار داشته ام.
در این بین آدم های زیادی آمده اند و رفته اند که من با نوع نگاه خاص خودم متوجه نکات مهمی از این رفتن ها و آمدن ها شده ام.
همکار جوان، امروز همان سوالی را پرسید که قدیمی ها تا چند سال قبل می پرسیدند.
جوابی که به او داد، کسی به قدیمی ها نمی داد.
جواب تا یکی دو دقیقه شوکه اش کرد. بعد، تا حدی قانع شد؛ البته تا حدی.
جمله ی معروفی منسوب به پدر مدیریت نوین «پیتر فردیناند دراکر» هست که خیلی جای تامل دارد:
«هیچ چیز بی فایده تر از این نیست که کاری را که از ابتدا می شد انجام ندهیم، با بیشترین کارآیی انجام دهیم.»
«نتیجه»، محصول مشترک «عملکرد سازمان» و «واکنش محیط» است.
ممکن است جراح کارش را درست انجام دهد ولی بیمار فوت کند.
ممکن است محصول کیفیت داشته باشد ولی در بازار شکست بخورد.