روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

فارغ التحصیل دکترای مدیریت بازرگانی (بازاریابی) از دانشگاه آزاد اسلامی هستم.

از اول مهر 1395 وبلاگ نویسی می کنم؛ این وبلاگ را تیر 1396 راه اندازی کرده ام.

از مدیریت می نویسم و بازاریابی و فروش. موضوعات دیگر را هم از دید مدیریت تحلیل می کنم.

نظرات دوستانم نواقص مرا برطرف خواهند کرد.

آخرین نظرات

۶ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

مقاله- مصادیق اخلاق در فروشندگی

دوشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۷، ۰۲:۵۷ ب.ظ

از پنجاه و یکیمن شماره، ماهنامه ی «بازاریاب بازارساز» به صورت الکترونیک منتشر می شود.

 مقاله ی جدید من با نام«مصادیق اخلاق در فروشندگی» در این شماره منتشر شده است.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۷ ، ۱۴:۵۷
علیرضا داداشی

خاطرات سازمانی من: جویای کار

شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۷، ۰۵:۱۶ ب.ظ

در طی تمام دوران کاری ام، از همان کار دانشجویی در دفتر حسابرسی که «کمک حسابرس» بودم تا هر کار دیگری که بعدها ، در سال های بعد انجام داده ام، تا همین الان، تقریباً در هیچ مقطعی فقط به یک شغل بسنده نکرده ام.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۷ ، ۱۷:۱۶
علیرضا داداشی

روند رو به زوال استاد - شاگردی

پنجشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۱۲ ب.ظ

داشتم برای چندمین بار با موضوعی کلنجار می رفتم.

 

گفتم بنویسمش که هم ذهنم را از این آشوب نجات بدهم و هم شاید کسی نوشته ام را خواند و نظری داد و بعدها به گوش کسان دیگری رسید و ... بالاخره، روزی، اتفاقی افتاد.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۱۲
علیرضا داداشی

قربانی

دوشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۷، ۰۶:۵۷ ب.ظ

یکی از واقعیت های انکار ناپذیر در زمینه ی «فرهنگ اجتماعی» این است که وقتی مباحث «حاشیه دار» یا «حاشیه پرور» (یعنی مباحثی که ذاتاً ظرفیت حاشیه دار شدن را دارند) حضورشان در جامعه پررنگ می شود، مباحث دیگر کمابیش از دید عامه مخفی می شوند.

 

هر چه آن اولی قوی تر باشد یا حضوری قدرتمندتر پیدا کند، این دومی، بیشتر  و زودتر کمرنگ می شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۷ ، ۱۸:۵۷
علیرضا داداشی

بازنشستگان، قانون، تبصره

شنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۷، ۱۲:۵۸ ب.ظ

یکی از معضلات شناخته شده در حوزه ی «قانون» و «قانون گزاری» در کشور ما، «اجرای قانون» است.

 

آن لطیفه ی دوران کودکی ما (دهه ی پنجاه و شصت) را یادتان هست؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۷ ، ۱۲:۵۸
علیرضا داداشی

از کی بپرسیم؟

يكشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۷، ۱۰:۴۵ ق.ظ

 

ساعت حدود 7 و 15 دقیقه صبح جمعه، در صف نانوایی ماشینی ایستاده بودم.

هنوز پخت نان شروع نشده بود.

نانوا، کمی آن طرف تر در میانه ی مغازه روی صندلی نشسته بود تا نقاله گرم شود.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۷ ، ۱۰:۴۵
علیرضا داداشی