روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

یادداشت های مدیریت و بازاریابی و فروش

روزنوشته های علیرضا داداشی

فارغ التحصیل دکترای مدیریت بازرگانی (بازاریابی) از دانشگاه آزاد اسلامی هستم.

از اول مهر 1395 وبلاگ نویسی می کنم؛ این وبلاگ را تیر 1396 راه اندازی کرده ام.

از مدیریت می نویسم و بازاریابی و فروش. موضوعات دیگر را هم از دید مدیریت تحلیل می کنم.

نظرات دوستانم نواقص مرا برطرف خواهند کرد.

آخرین نظرات

۴۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدیریت کسب و کار» ثبت شده است

مقاله - جابجایی جایگاه فروشنده و مشتری

شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۸، ۰۱:۰۱ ب.ظ

تعداد مقالات من در وبسایت ارزشمند «مدیران نواندیش»  با مقاله ای که در  شهریور ماه 1398 منتشر شد، به پنج مقاله رسید.

مقاله ای با عنوان «جابجایی جایگاه فروشنده و مشتری»

 

می توانید مطلب من را در کنار ده ها مطلب مفید و آموزنده ی دیگر،  در این نشانی بخوانید.

همچنان توصیه ی من این است که به سایت شان و صفحه ی اینستاگرام شان سر بزنید و عضو شوید و از مطالب مفیدشان بهره مند شوید.

 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ شهریور ۹۸ ، ۱۳:۰۱
علیرضا داداشی

حضور در برنامه «رویش» رادیو اقتصاد

شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۸، ۱۲:۳۳ ب.ظ

 

آخرین رخداد دوست داشتنی برای من، دعوت جناب مهندس برقی برای حضور در برنامه ی زنده ی «رویش» در «رادیو اقتصاد» بود.

 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۸ ، ۱۲:۳۳
علیرضا داداشی

ناتوانی مدیران دولتی

يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۸، ۱۰:۰۴ ق.ظ

در سیستم دولتی، یک سمتی وجود دارد به نام: «مشاور مدیر عامل در امور فلان».

وقتی کسی که به شکل های مرسوم در سیستم دولتی صاحب عنوان و پستی شده، سابقه ی کاری اش بالا برود یا به توفیق بازنشستگی نائل شود و جایی نداشته باشد که برود، به عنوان «مشاور» به فعالیتش ادامه می دهد.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۸ ، ۱۰:۰۴
علیرضا داداشی

شکایت مشتریان و یک عدد خطرناک

يكشنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۸، ۰۱:۱۰ ب.ظ

در ادامه ی بحث «مشتریان ناراضی» ، می خواهم از یک آمار دیگر هم برای تان رو نمایی کنم:

 

به درصد های درج شده در این آمار که برگرفته از منابع رسمی است توجه کنید تا ببینید چه میزان باید نگران نتایج حاصل از سنجش رضایت مشتری باشیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۸ ، ۱۳:۱۰
علیرضا داداشی

خاطرات سازمانی من: فراموش می شوی

دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۸، ۰۹:۵۵ ق.ظ

سنش بالاتر از بقیه آدمهای مجموعه بود؛ در شِرُف بازنشستگی.

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۱ ۱۷ تیر ۹۸ ، ۰۹:۵۵
علیرضا داداشی

خاطرات سازمانی من: تعمیرکار حرفه ای

دوشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۸، ۰۳:۳۶ ب.ظ

یک عده بودیم که همگی با مدرک دانشگاهی و سابقه ی کاری مرتبط وارد سازمانی شده بودیم که خیلی سال بود استخدام گروهی نداشت و از طرفی دیگر هم مدارک تحصیلی کارکنان ِ پیش از ما، اغلب غیر دانشگاهی بود.

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۸ ، ۱۵:۳۶
علیرضا داداشی

خاطرات سازمانی من: شهریار

چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۸، ۰۴:۰۸ ب.ظ

تعداد کارکنان شرکت زیاد نبود.

ما چهار پنج نفر بودیم که روزها با مدیر عامل سوار اتومبیل شخصی اش می شدیم، می رفتیم  در خیابان ها و کوچه های اطراف شرکت در میدان آرژانتین بروشور پخش می کردیم تا مردم با شرکت آشنا شوند.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱ ۲۱ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۰۸
علیرضا داداشی