خاطرات سازمانی من: حاشیه
یکی از اولین کارهایی که در اولین محل کارم انجام دادم، نوشتن بودجه برای شرکت تازه تاسیسی بود که برایش کار می کردم.
وقتی هم به بانک آمدم، در فاصله ی کوتاهی از استخدامم حکم «معاون واحد بودجه و صورت های مالی» برایم صادر کردند.
یکی از اولین کارهایی که در اولین محل کارم انجام دادم، نوشتن بودجه برای شرکت تازه تاسیسی بود که برایش کار می کردم.
وقتی هم به بانک آمدم، در فاصله ی کوتاهی از استخدامم حکم «معاون واحد بودجه و صورت های مالی» برایم صادر کردند.
من یک همکار دارم که بیش از یک دهه است با هم دوست هستیم.
من و او مثل هر دو انسان دیگری در عین شباهت، تفاوت هایی هم داریم که برایم جالب است.
یک قاعده ی مهم وجود دارد که در باب قضاوت در مورد آدم ها - که علی رغم ادعای زیاد بعضی ها، گریزی هم از قضاوت کردن نیست - باید حواس مان به آن قاعده باشد: هر کس را در جایگاه های مختلف با شاخص های مختلف بسنجیم.
لازم است بدانیم که برای موفقیت در هر کاری، تنها برخورداری از «علاقه» یا تصور برخورداری از علاقه - حتی تصور برخورداری از علاقه ی شدید و عمیق - واقعاً کافی نیست.
باید اسباب بزرگی همه آماده کنیم.